گلاره جباری
می‌گه شبیه زن‌های قدیمی شدی.

شبیه نازخاتونم خدا بیامرز.

می‌گم خدا رحمتش کنه نازخاتون رو.

می‌گه نازخاتون یه عکس داره عینهو الان تو با چشمایی پر از غم زل زده به دوربین. با یه دستش هم چارقدشو گرفته و نصف موهاشم مثل تو معلومه همینطوری با فرق وسط و موهای مشکی.

میگم نازخاتون کی فوت شده؟ 

میگه اون بنده خدا جوون مرگ شد اینقدر که غصه خورد .

همون عکسی که میگم دور از جونت شبیه‌ش هستی . اون آخرین عکسشه حتی از الان تو هم کوچیکتر بوده وقتی فوت می‌شه! ‌

می‌گم چرا فوت کرد نگفتی؟ 

گفتم که دقمرگ شد. نازخاتون عاشق بود. یه داستان سوک عشقی داشت ‌که آخرم همون کشتش . 

فکر می‌کنم چقدر من و نازخاتون شبیه هم هستیم! همین روزا که منم طاقتم تموم بشه و بیافتم بمیرم بقیه میگن سرطان فلان داشت و بهمان داشت و افتاد مرد!فقط بدیش اینکه که الان دیگه نمیگن کسی دقمرگ شده واسه هر مرگی یه دلیل علمی _پزشکی مزخرف پیدا می‌کنن و میچسبونن به آخر قصه‌ی آدم‌ها  کاش می‌شد به علت‌مرگ آدم‌ها توی پرونده پزشکی‌شون دقمرگی رو هم اضافه کرد.‌

اونوقت تو ایل و تبارمون یه زن عاشق بود که داستانش رو برای دخترا و پسرای جوان تعریف کنن 

1
پاسخ
سپتامبر 28, 2020
رضوان زرین

داستان کوتاه دوم

داستان خنده دار . طنزنویسی شهروز براری صیقلانی

داستان بلند ادبی

شهروز براری صیقلانی نویسنده اثر داستان بلند ادبی شهر خیس

داستان. کوتاه استامینوفن عشق

داستان کوتاه. عاشقانه ۶. حاملگی

داستان عاشقانه حقیقی پنجره باز ، پرده پاره

نازخاتون ,یه ,‌ ,تو ,هم ,الان ,داشت و ,الان تو ,عاشق بود ,دقمرگ شد ,و افتاد

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ماه تاریک ترفندستان خرید اینترنتی shokoofehs 19413875 جدید ترین مد روز دروغ ها و خرافات ملحدین CRM & VOIP پیوند محبت و نراهُ قریبا